سفرنامه من به کیش
شروع سفر من به کیش؛ از مهرآباد تا هواپیما
ساعت پنج صبح زنگ گوشی زنگ خورد و من با چشمای خوابآلود از تخت بلند شدم. هیجان سفر باعث شد سریع آماده بشم، اما راستش هنوز خستگی توی تنم بود. یک چمدون نسبتا سنگین داشتم که از همون لحظه اول باهاش درگیر شدم؛ انگار قرار بود اولین بلا سرم بیاد.
راهی فرودگاه مهرآباد شدم. مثل همیشه شلوغی، صفهای طولانی و عجلهی مسافرا بیداد میکرد. توی بازرسی اول، کلی معطل شدم چون مسئول گیت گیر داده بود به پاوربانکم. تازه بعد از چند دقیقه توضیح و باز کردن چمدون، تونستم رد بشم. همین باعث شد کمی استرس بگیرم که نکنه پرواز رو از دست بدم.
وقتی به گیت پرواز رسیدم، تازه فهمیدم نیم ساعت تأخیر داریم. اینجاست که آدم حس میکنه همه عجلههاش بیفایده بوده. اما بلاهای صبح تموم نشد؛ صندلیای که بلیط گرفته بودم کنار پنجره نبود، بلکه وسطی بود! برای کسی مثل من که عاشق نگاه کردن از پنجره هواپیماست، واقعا ضدحال بزرگی بود.
بالاخره بعد از کلی انتظار، سوار هواپیما شدم. از خستگی و استرس صبح، فقط دلم میخواست زودتر تیکآف کنیم و برسم به کیش. با همه سختیها و دردسرهای شروع سفر، یک حس شیرین در دلم بود: اینکه دارم میرم به یکی از زیباترین جزیرههای ایران.

روز اول در کیش؛ تجربهای متفاوت در هتل ترنج
وقتی از هواپیما پیاده شدم و نسیم گرم و مرطوب کیش صورتم رو نوازش کرد، اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که بالاخره رسیدم. اما جالبترین بخش ماجرا هنوز شروع نشده بود.
اینجا جا داره یک تشکر ویژه از آژانس سیوان دشت آریا کنم؛ چون بدون هماهنگی دقیقشون، امکان نداشت همچین تجربهای نصیبم بشه. اونها برای روز اول اقامتم، هتل ترنج کیش رو رزرو کرده بودن؛ همون هتلی که روی دریا ساخته شده و عکسهاش همیشه شبیه رویا به نظر میرسه.
وقتی وارد هتل شدم، همهچیز یه حال و هوای خاص داشت. سکوت عجیبی توی فضای روی آب بود. انگار زمان کند شده باشه. وقتی وارد اتاق شدم و در رو پشت سرم بستم، اولین چیزی که دیدم کف شیشهای وسط اتاق بود. زیر پام، ماهیها آزادانه شنا میکردن؛ حس میکردم روی مرز بین واقعیت و خیال ایستادم.
شب که شد، روی بالکن ایستاده بودم. صدای موجها با نسیم شب قاطی میشد و چراغهای کوچک روی اسکله مثل فانوسهای قدیمی چشمک میزدن. نمیدونم چرا، اما اون لحظه یه حس رازآلود سراغم اومد؛ انگار در دل دریا چیزی فراتر از زیباییهای ظاهری داره به من نگاه میکنه.
همون شب، وقتی روی تخت دراز کشیده بودم و به صدای آب گوش میدادم، حس کردم سفرم تازه شروع شده. کیش برای من فقط یک جزیره نبود، بیشتر شبیه یه سرزمین پر رمز و راز بود که هر لحظه میخواست چیزی تازه رو برام آشکار کنه.
روز دوم؛ اجاره خودرو و ماجرای تصادف تلخ
بعد از تجربه عجیب و رویایی شب اول در هتل ترنج، صبح روز دوم با کلی انرژی از خواب بیدار شدم. تصمیم گرفتم برای گشتوگذار در جزیره، یه ماشین لوکس اجاره کنم. خیلیها میگفتن تو کیش اجاره ماشین جزو جذابترین تفریحات سفره، و راستش منم وسوسه شدم.
ماشین برّاق و فوقالعادهای تحویل گرفتم. حس رانندگی تو خیابونهای مرتب و تمیز کیش واقعا لذتبخش بود؛ نسیم دریا، جادههای خلوت و آزادی مطلق. اما درست وقتی فکر میکردم همهچیز عالی پیش میره، یه اتفاق غیرمنتظره کل حال و هوای سفرم رو عوض کرد.
سر یکی از میدانها، به خاطر یه لحظه حواسپرتی راننده روبهرو، تصادف شدیدی رخ داد. ضربه اونقدر سنگین بود که برای چند ثانیه شوکه شدم. صدای خرد شدن سپر و بوی لاستیک داغ هنوز تو ذهنم مونده.
خوشبختانه به خودم آسیبی نرسید، اما خسارت ماشین... چیزی نبود که به راحتی بشه ازش گذشت. وقتی کارشناسا اومدن و برآورد خسارت رو گفتن، عددی که شنیدم میلیونها تومن بود! اون لحظه حس کردم کل سفر روی سرم خراب شد.
اینجا بود که فهمیدم اجاره خودرو تو کیش، هم جذابیت داره و هم ریسکش بالاست. لحظهای غفلت میتونه کلی هزینه روی دستت بذاره. با اینکه این اتفاق تلخ بود، اما تجربهای شد که هیچوقت فراموش نمیکنم و حتی شاید بخوام به بقیه هم هشدار بدم.
روز سوم؛ دل به دریا زدم با تفریحات آبی کیش
بعد از تصادف و استرس روز قبل، به خودم گفتم بهترین کار اینه که همه غصهها رو بریزم توی دریا. برای همین رفتم سراغ تفریحات آبی کیش؛ تصمیم گرفتم هرچی هست رو امتحان کنم!
• جتاسکی 🏍️🌊
اولین انتخابم جتاسکی بود. وقتی سوار شدم و روی آب با سرعت حرکت کردم، حس آزادی مطلق داشتم. انگار همه غمها رو پشت سر گذاشتم و با موجها مسابقه میدادم.
• پاراسل 🪂
بعدش پاراسل رو امتحان کردم. وقتی طناب کشتی منو بالا برد و شهر و دریا زیر پام کوچیک شد، حس پرواز واقعی داشتم. اون بالا همهچیز آروم بود و فقط صدای باد میاومد.
• بننا (Banana Boat) 🍌
نوبت به بننا رسید؛ روی یک قایق بادی banana شکل نشسته بودیم و قایق موتوری با سرعت میکشید. هر لحظه فکر میکردم میافتم توی آب و همین هیجانش رو چند برابر میکرد.
• کیبل اسکی 🎣
بعد رفتم سراغ کیبل اسکی. راستش اولش سخت بود، چند بار افتادم، ولی وقتی بالاخره تونستم روی آب بایستم، حس قهرمان بودن داشتم.
• فلایبورد 🚀🌊
هیجانانگیزترینش فلایبورد بود. وقتی آب با فشار منو به بالا پرتاب کرد، حس میکردم روی صحنه فیلمهای اکشن هستم. چند ثانیهای که روی هوا میموندم واقعا باورنکردنی بود.
• غواصی 🤿
آخر سر هم غواصی. وقتی زیر آب رفتم و ماهیهای رنگارنگ رو از نزدیک دیدم، یه دنیای جدید پیش روم باز شد. اونجا بود که فهمیدم آرامش واقعی یعنی سکوت دریا.
بعد از امتحان کردن همه اینها، انگار دوباره متولد شدم. انرژی و حال خوب جای استرس و غصه رو گرفت و با خودم گفتم: این همون چیزیه که کیش رو خاص میکنه.
تغییر هتل؛ اقامت در پانوراما
بعد از چند شب رویایی در هتل ترنج، تصمیم گرفتم حال و هوای جدیدی تجربه کنم و به هتل پانوراما کیش رفتم. این هتل با لابی بزرگ، اتاقهای مدرن و موقعیت عالی نزدیک به مراکز خرید، بیشتر حالوهوای شهری و لوکس داشت. امکانات استخر و رستورانهای متنوعش باعث شد اقامتم راحتتر و پرانرژیتر بشه. جالبه بدونین سبک معماری و سرویسدهی این هتل، خیلی شبیه به بعضی از هتلهای ۵ ستاره استانبول بود؛ مخصوصاً اونهایی که تو تور استانبول تجربه کرده بودم، مثل هتلهای نزدیک میدان تکسیم که ترکیبی از راحتی و مدرنیته رو ارائه میدن.
روز آخر؛ جاماندن از پرواز
روز آخر سفر به کیش مثل همیشه پر از خرید سوغاتی و قدم زدنهای آخر کنار دریا بود. همهچیز خوب پیش میرفت تا اینکه رسیدم فرودگاه… و اونجا بود که بدترین اتفاق ممکن افتاد. به خاطر کمی تأخیر و شلوغی، وقتی به گیت رسیدم، درهای پرواز بسته شده بود!
اون لحظه حس عجیبی داشتم؛ ترکیبی از عصبانیت، خستگی و ناامیدی. انگار همه شیرینی سفر با یک تصمیم اشتباه دود شد. نشستن تو سالن انتظار فرودگاه و نگاه کردن به تابلوی پروازهایی که یکییکی پرواز میکردن، واقعا حس بدی بود.
جاموندن از پرواز، مثل یک تلنگر شد برای اینکه تو سفر بعدی همیشه وقتشناستر باشم. با همه این سختی، باز هم خاطرات قشنگ کیش برام پررنگتر از این اتفاق تلخ موند.
شباهت سفر کیش با تور زمینی وان
وقتی به سفرم به کیش فکر میکنم، ناخودآگاه یاد تور زمینی وان هم میافتم. اون سفر واقعا خستهکننده بود، چون مسیر طولانی و زمینی بودنش انرژی زیادی گرفت. ساعتها تو جاده بودن آدم رو له میکنه، مخصوصا وقتی عجله داری زودتر برسی.
اما درست مثل تجربه کیش، چیزی که اون سفر رو نجات داد، اقامت در هتلهای خوب وان بود. کیفیت هتلها، صبحانههای متنوع و امکاناتی که داشتن، خستگی مسیر رو از تنم شست و برد. همونطور که هتلهای لوکس کیش مثل ترنج و پانوراما باعث شدن خاطره بد تصادف و جاموندن از پرواز کمتر تو ذهنم بمونه، هتلهای وان هم باعث شدن با همه سختی مسیر، آخرش حس کنم ارزشش رو داشت.